بدون هیچ وابستگی

زیاد اینطرف و اونطرف می‌بینیم که فلان کاندید انتخابات اعلام می‌کنه من مستقل به صحنه آمده‌ام و به هیچ کس و هیچ‌جا وابستگی ندارم.
فلان سایت اعلام می‌کنه به هیچ جا وابسته نیست و به همین دلیل خیلی بی‌طرف است.
و قس علی هذا!

انگار که بی‌طرف بودن هنر است. انگار که کلوخ بودن هنر است. انگار که اینقدر بی‌ثبات باشی که کسی تو را در دسته و گروهش قبول نکند خوب است.

به باور من که اینگونه نیست. آدمی اگر مرام نداشته باشد، اگر در زندگی جهت نداشته باشه، اگر جاذبه و دافعه نداشته باشه که چه تفاوتی با سیب‌زمینی می‌کنه؟ حتی سیب‌زمینی هم جاذبه داره وگرنه برای چی باید مفتی پخش بشه؟ حتی سیب‌زمینی هم دافعه داره وگرنه چرا عده‌ای باید پخش مجانی سیب‌زمینی را انکار کنند؟

من به خیلی چیزها وابسته‌ام.
من به زندگی خصوصیم بخصوص همسرم، به عقایدم به خصوص آزادی فکری و احترام به تفاوت، به شغلم و گروه دوستانم وابسته‌ام و دلبسته.
من از دموکراسی خوشم میاد و از دیکتاتوری و خفقان بیزارم بخصوص در مورد کشور خودم.
من از آدمیت و انسانیت آدم‌ها لذت می‌برم و کوته‌فکری و حماقت گریزانم.
من از گنو لینوکس و فلسفه پشتش خوشم میاد.
من آدمم.
آی آدم‌ها! من آدمم.

4 دیدگاه دربارهٔ «بدون هیچ وابستگی»

  1. اُخ اُخ ما خو ترسیدم چه خبرته حاجی چرا جوش میای؟

    خوب ممکنه کسی به هیچ گروهی وابسته نباشه این خو اشکالی نداره با فحش دادن و بگن سیب زمینی به طرف خو کار دُرُس نمشه
    گروه معمولا یه یکسری قواعد و قوانین نسبتا خشکی داره که همه باید از اون اطاعت کنن البته برای کسی که خیلی چیزهاش با اون گروه یکیه خوب مشکلی نیست ولی برای کسی که خیلی تفاوت داره خوب خیلی سخته که عضو این گروه بشه
    در حال حاضر هم به علت خفقانی که خودت از اون گفتی بدت میاد خیلی گروههای درست و حسابی و گروهی که بیتونه حرفشا بزنه و مشکلی براش پیش نیاد)نه مشکلات معمول منظورم زندون و کشتن بود( وجود نداره
    البته من داخل ایرون را درم عرض مکنم خارج از ایرون حالا بد نیستن ولی خوب پری نمفهمن که چه مگذره داخل ایرون فرق مکنه
    خوب حالا تکلیف کسی که با هیچ تا از این عقاید جور نیست چی چیه؟

    1. هیچوقت هیچوقت دو انسان دقیقا یک نظر ندارند. اما همیشه می‌توان افرادی را پیدا کرد که با آنها در عقاید و نظرات شبیه باشی و نزدیکتر.
      و گروه و دسته یعنی آدم‌هایی متفاوت با اهداف و عقاید نزدیک (و اغلب در زمینه‌ای خاص).
      این که از این. اما اعتراض من به این است که عده‌ای خود را فارغ از حزب و دسته بودنشان را حسن می‌شمارند.
      از نظر من تنها کسی می‌تواند به هیچ کس و گروهی وابسته و نزدیک نباشد و با هیچ جمعی سمپاتی نداشته باشد که یا بسیار تکرو است، یا بسیار خودبین.
      و حاچ کیانوش، من از خارج خبر ندارم اما روی سخنم خارج و داخل نبود هیچ، ایراد شما را هم وارد نمی‌دانم. همه جا امکان گروه شدن و توانمند شدن هست.
      مگر نه این است که جمع سمپادی‌ها بنا به ذات خود بیشترین پتانسیل تک‌کاری را دارند؟ و ما اکنور یک خانواده بزرگ سمپادی در یزد داریم؟

  2. من خوشم آمد. در موردش فکر میکنم و شاید بنویسم من هم که به چه چیزهایی وابسته ام و از چه چیزهایی خوشم می آید و چه چیزهایی را دوست ندارم. دعا کنید بنویسم و یادم نرود 😀

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.