حقیقتش این نوشته برای این است که بگویم من نمردهام! در واقع منظورم این است که نه سرم شلوغ است، نه حرف کم آوردهام، نه دست به نوشتنام کاهل شده است، فقط خفهخوان یا همان خفقان گرفتهام. البته این خبر خوبی است برای سانسورچیها. آنها که سالهاست پول میگیرند تا مردم را خفه کنند. گلوها را ببندند. تبریک. نانشان حلال شده این روزها.
آری من خفه شدهام. از بس که خودم را سانسور کردهام تا به گوشهی قبای کسی یا چیزی برنخورد. از بس که خودم را، خود خودم را پنهان کردهام پشت لبخندها و سکوتها… بگذریم.
خواستم بگویم نمردهام. ببخشید که خبر بدی بود.