خدایا امشب میخوام به زبون خودم باهات حرف بزنم. امشب بیدارم اما نه مثل شبهای قدر دیگه. امشب نمیخوام که گریه کنم. امشب میخوام مثل آدم بشینم جلو روت باهات حرف بزنم. امشب میخوام سنگهام رو باهات وا بکنم. امشب میخوام خود خودم باشم. بدون وکیل و وصی. بدون حاجب و دربون و پرده دارهایی که درگاه تو رو محل درآمد خودشون کردن. بدون حضور اونایی که نمیذارن من و تو با هم باشیم. تنها باشیم. آزاد باشیم.
میخوام خودم باشم. خدایا منی که روبروت نشسته پر از تردیده. پر از پاره پارههای ذهنی هست که همه دارن از من فرار میکنن. پر از فکرایی که عذابش میده. خدایا این کسی که جلوت نشسته تو خونهی کعبه، پشت دیوارهای قطور، پشت پردههای سیاه، لای برگههای مفاتیح، زیر مهر گلی، لای دونههای تسبیح دنبالت نمیگرده. به زبونی که خودش نمیفهمه باهات حرف نمیزنه. خدایا این منم! و تو احتمالاً بهتر میدونی که من کیام.
خدایا اگه هستی، خودتو، وجودتو نشونم بده.
ای خدایی که بزرگتر از هر چیزی هستی! ای خدایی که از همه مهربانتری! ای خدایی که از همه به من نزدیکتری و ای خدایی که منو بیشتر از همه دوست داری!
ای خدای توانا! این خدای بینهایت، این خدای عادل!
اگر هستی و اگر امشب شبی هست که رزق و روزی همهی بندگانت رو تقسیم میکنی و اگر امشب برنامهی بودجهی سال دیگه رو برا این همه آدم میبندی لطفاً تو برنامههات اینو هم به یاد داشته باش که الان یه عده انسان ظالم و خودخواه و متکبر دارن مال این مردم رو میخورن! دارن زندگی این مردم رو تباه میکنن! دارن ساعتهای خوش این مردم رو به باد میدن! بچههای بیدفاعی که پناهی جز خانواده ندارن رو از مهر پدر و مادرشون محروم میکنن! پدر و مادرهایی که همهی جونشون به بچههاشون بستهس رو از اونا جدا میکنن! دارن اسم تورو با شلاقهایی که رو تن آدمهای بیگناه فرود میآرن تکرار میکنن! دارن از اسم انسانهایی که تو برگزیدی تا الگوی خوبی و پاکی باشن برای کارهای پلید خودشون استفاده میکنن!
خدایا لطفاً امشب به فرشتگانت بگو که وقتی حساب کتاب میکنن، گرما و سرمای بیرحمانهای که آدمهای بیخانمان تحمل میکنن، و زجر تنهایی و بیپناهیای که زندانیهای بیگناه میکشن، و درد گرسنگیای که آدمهای فقیر میکشن، و رنج تحقیری که مردم عادی از این زورگوها میبرن رو حساب کنن. خدایا از تو نمیخوام که به ازای این عذابها، خوشیهای دوچندان نه در این دنیا نه در آخرت بهشون بدی. این خدای توانا، لطفاً فقط شر همینها را از سر مردم کم کن.
خدایا دست آدمهای ظالم رو از سر ما کم کن. لطفاً…
خدایا منو از شر خودم، و افکار پریشان خودم، و تنبلی خودم، و خودخواهیم و غرورم نجات بده.
خدایا به من کمک کن که از سلامتیام، از لحظات عمرم، از استعدادم، از امکاناتم استفاده کنم در راهی که به خودم و به انسانهای دیگه سود برسونم.
خدایا شر من رو از هر موجود دیگهای کم کن. خدایا کمکم کن که آدمی باشم که کسی از من آزار نبیند. کسی از دست من خجلتزده نشود. کسی از اشتباه من دچار خطر جانی و مالی نشود. کسی به خاطر من از زندگی ناامید نشود. کسی از سوی من تحقیر نشود. هیچ انسانی یا حیوانی از سوی من دچار درد نشود.
خدایا به من و خانوادهی من و دوستان من و اطرافیان من سلامتی جسم و جان و مال و عمر پربرکت بده.
خدایا به من قدرت تفکر، اندیشیدن، تحلیل کردن، استنتاج بده تا بفهمم اون چیزی رو که باید.
خدایا به من همت بده تا عمل کنم به اون چیزی که شاید.
خدایا من پرسشهای زیادی دارم. تردیدهای زیادی دارم. بغضهای زیادی دارم. خدایا دلم میخواد که هر چی از گذشته توسط آدمهایی که دیگه بهشون هیچ اعتمادی ندارم رو بریزم دور. خدایا اگر هستی و اگر صدای من رو میشنوی و اگر عجز منو میفهمی لطفاً بخواه که جوابم رو بدی. چون از قرار معلوم تو خدایی هستی که اگر بخواهی و اراده کنی، خواهد بود آنچه باید باشد.
خدایا عیوب من، کاستیهای من، اشتباههای من، ستمهای من، گناهان من را ببخش و کمکم که جبران کنم هر آن چه بدی در حق خودم و دیگران کردهام. خدایا آبروی من را حفظ کن و من را.
خدایا لطفاً لطفاً لطفاً امشب دعای پاک همهی آن کودکان معصومی که غم دارند، مادرانی که دلی شکسته دارند، پدرانی که زخمی در جان دارند، بیماران، فقیران، تنهایان، بیپناهان، مظلومان، دردمندان، دلسوزان و همهی انسانهای پاکی که دعای خیری دارند را برآورده کن.
خدایا شر ظالمان، متکبران، از خود راضیها، منحرفها، سودجوها، ستمگران، فحاشان، بیشعوران، نادانان، انحصارطلبان، زورگویان، حرامخواران و بدخواهان رو از سر من، و خانوادهی من و هممیهنان من و همنوعان من در هر کجای این جهان که خودت آفریدهای کن.
خدایا اگر هستی و اگر مرا میبینی لطفاً ناامیدم نکن.
باسپاس
یکی از مخلوقات ناچیز ناچار سردرگم تو که تنها امیدش تویی