الحیاه / ترجمه احمد آرام، ج۴، ص: ۶۵۶
النّبیّ «ص»: أعوذ باللَّه من الکفر و الدّین. قیل: یا رسول اللَّه! أ تعدل الدّین بالکفر؟ قال: نعم.
پیامبر «ص»: پناه مىبرم به خدا از کفر و قرض. گفتند: اى پیامبر خدا! آیا قرض را با کفر برابر مىشمارى؟ فرمود: آرى.
الإمام الصّادق «ع»: کاد الفقر أن یکون کفرا.
امام صادق «ع»: فقر به آن نزدیک است که بدل به کفر شود.
ابى سعید خدرى، وى مىگوید: از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم شنیدم که مىفرمودند:
پناه به خدا مىبرم از کفر و قرض.
محضر مبارکش عرض شد: آیا قرض را معادل و در عرض کفر قرار مىدهید؟
فرمودند: آرى.
علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى، ج۲، ص: ۶۸۷
محمّد بن الحسن از محمّد بن الحسن الصفّار، از عبّاس بن معروف، از حسن بن محبوب، از حنّان بن سدیر، از پدرش، از حضرت ابى جعفر علیه السّلام نقل کرده که آن جناب فرمودند: هر گناهى را کشته شدن در راه خدا جبران مىکند مگر قرض که هیچ جابر و کفّارهاى ندارد مگر آنکه بدهکار آن را پرداخته یا رفیقش از جانب او پرداخت کند و یا صاحب قرض وى را ببخشد.
در زمان رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مردى که بر عهدهاش دو دینار قرض بود از دنیا رفت به رسول گرامى صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم خبر دادند، آن جناب از خواندن نماز بر او امتناع فرمودند.
سپس امام علیه السّلام فرمودند: البته این عمل از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله به خاطر این بود که مردم برگرفتن قرض جرات پیدا نکنند نه این که واقعا دین و قرض حرام باشد چه آنکه رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلم از دنیا رفتند و بر عهدهاش قرض بوده و همچنین على علیه السّلام در حالى که قرضدار بودند شهید شدند چنانچه امام حسن مجتبى علیه السّلام با داشتن دین از دنیا رحلت نمودند و بالاخره حضرت سیّد الشّهداء وقتى شهید شدند بر عهدهشان قرض بود.
ابو ثمامه نقل کرده که گفت: محضر مبارک حضرت ابو جعفر علیه السّلام رسیده و عرضه داشتم: فدایت شوم، من مردى هستم که مىخواهم ملازم مکّه شده و آن جا بمانم و بر عهدهام دینى است که صاحبش شخصى است از فرقه مرجئه چه مىفرمایید.
حضرت فرمودند: نزد دهنده قرض برو و صبر و تأمّل کن تا دین او را پرداخته آنگاه بدون این که بر عهدهات قرض باشد خدا را ملاقات کنى چه آنکه مؤمن خیانت نمىکند.