مدتها بود که خواب نمیدیدم. اما خوب یا بد چندی است که خوابهایم برگشتهاند.
در این بین سهم جنگ و ورود ایران به یک جنگ فراگیر زیاد است. یکبار در شهر و در کنار میر، یکبار در طبیعت و …
جالب اینجاست که درهیچکدام اثری از دلهره و شتاب و تشویش و نگرانی نیست. در همه آنها همه با هم و همراه بودند.
سپاه و مردم نیروهای یاریگرند.
در این خوابها حملات هوایی هستند.
این تعداد زیاد خواب با موضوع مشترک، اما، بعد از بیداری دغدغه میشود و موضوع فکر میشود.
اینکه در فکری که چرا این موضوع؟ و چرا این گونه؟ و چرا متفاوت با آنچه که در بیداری میپنداری؟
آیا مرهمی داخلی برای فرار از فشار آنچه در روز میپنداری است؟ آیا به آرمانیترین وضعیتهایی که تصور میکنی پناه میبری؟ آیا امیدواری به خود میدهی که آنقدرها هم وحشتناک نیست؟ آیا فقط موهوماتی است بیهیچ دلیلی؟ شاید خاطرههایی است از گرمایی که در کودکی حس کردی، دوران جنگ؟ …