آه ای سنت
ای دیرینه
ای پاینده
بگذار خود را فدای تو سازم
و زندگیم را
و تمام آرمان و عقاید و تمایلات و حتی شادیام را
ای سنت عزیز، ای بت نا شکستنی!
گنجهای شادیام را که طی سالها به زحمت برای خودم نگه داشتهام در زری باف افسردگی میپیچم و تمامش را خالصانه به درگاهت ارزانی میدارم به مثابه نوزادی که در قربانگاه خدایان سر بریده میشود.
آه نه نه نه نه …
نگو که از من چنین نمیخواهی
هرگز مگو که مرا به من میبخشایی
به خاطر جوانیام؟ محض انسان بودنم؟ برای شخصیتام؟ نه هرگز مگو که اینها را سالهاست با زهد و رهبانیت به چارمیخ کشیدهام. به حرکتشان در میاور که تنها دردم را بیشتر میکند. بگذار بمانند در سیاهچال دلم، آویخته.
چگونه باور کنم این همه را میتوان در برابر ماهیت خدشه ناپذیر تو گذاشت. ماهیتی که اگرچه طی سالیان سال به کرار تغییر کرده است اما همیشه بوده است. و گویی به تعبیر آن هم وطن«تنها سنت تغییر ناپذیر در این ماهیت تغییر پذیری بوده است*» اما همیشه وجود داشته. حتی اگر پر از تناقض بوده است. حتی اگر گذر زمان آن را به چرخشی تمام وا داشته است.چنان که اگر به واپس بنگرد خود را نخواهد شناخت. اما هنوز هست. و تو هنوز هستی. مهم نیست چقدر تغییر کردهای. یا چه تغییراتی کردهای. تو هستی. و بودن تو مهمتر از هر چیزی است. حتی از بودن «من». چرا که در بودن تو «من»های دیگری نفس میکشند. «من»هایی که نبودنت را به مثابه مرگ خویش میدانند. و چنین است که تو باید باشی. آری…
سنت عزیز و دیرینهام…
بتها نیز مثل تو بودند تا «منیت»های دیگری همچنان باشند.
و تو نیز … حتی اگر نخواهی. شاید بتها هم خودشان نمیخواستند.
بنابراین ای سنت عزیز و دیرینه…
زندگی، جوانی، شادی، فرصتها، آرزوها، بودنها، … همه و همه را به پای تو میریزم…
مگو که چنین نکنم…
که در غیر این صورت «من»ها و «منیت»ها خود خواهند کرد… مرا فدای تو…
.
.
.
* اشاره به جملهای از محمد علی اسلامی ندوشن در کدام کتاب را یادم نیست!
مگر سنت یکی از تعینهای اجتماعی نیست؟
آگاهی بدست نمی آید مگر به میزان آزادی، یعنی امکان فاصلهگیری از تعیّنهای طبیعی، تاریخی، اجتماعی و روانی (چهار زندان).
دکتر شریعتی
ببخشید من فقط تناسب این نوشته در رابطه با نوشته سنت رو متوجه نشدم.
به گفته دکتر شریعتی با رهایی از چهار زندان که از جمله است تعینهای اجتماعی! به آزادی و آنگاه به آگاهی میرسیم. منظور من این است که تعین اجتماعی بودن دلیل بر الزامی بودن نیست. بلکه در قاطبه موارد مسیر تعالی را سد میکند.